1 ـ مستند در نخستین پلانش بر سکوتی مرگبار تکیه می‌کند که بر خانه‌ای حکم‌فرماست. ای کاش روی این سکوت مکث بیش‌تری صورت می‌گرفت امّا بر هر روی این سکوت تأمل‌برانگیز با صدای ناگهانی راوی/سوژه شکسته می‌شود. واپسین پلان فیلم نیز بازنمایی تاریکی و سکوت منطقه‌ای جنگ‌زده در نمایی لانگ‌شات است که این‌بار صدای گوینده‌ای از بلندگو یا رادیو بر توجیه اعمال وحشیانۀ رژیم اشغالگر تأکید می‌کند. حالت صدا و فرم بیان آن جملات ننگین مخاطب را به یاد سخنرانی‌های پرطمطراق هیتلر می‌اندازد و این شباهت تلویحاً به نسل‌کشی رژیم اشغالگر اشاره می‌کند. همین صدا پیش‌تر هم در جایی که یکی از سوژه‌ها مشغول نمازگزاری است نیز به گوش می‌رسد. فرم روایی مستند از یک فرم دایره‌ای تبعیت می‌کند که در نهایت بسته می‌شود و این منطق به خوبی در دل جهانِ برآشبندۀ اثر جای می‌گیرد و تأثیرگذار می‌نماید.

2 ـ مستند از این جهت که پروسۀ ساختش را افشا می‌کند، رفلکسیو است و این تمهید در ساخته‌شدنِ یکی از سوژه‌های اثر نقش‌آفرین است. پسری که در فیلم حضور دارد با توجه به این شیوۀ خودبازتابندگی دو هدف را برای خویش تعیین می‌کند: نخست برگزیدن شکل مناسب روایت جهت بیان آن‌چه بر او و خانواده‌اش در زیر بمباران‌ها گذشته و می‌گذرد؛ و دوم یادگیری هنر فیلم‌سازی تا پس از رفتن عوامل سازندۀ مستند «بهشت کوچک ما»، او خود این روند را ادامه دهد و راوی اول شخص بهشت کوچکش باشد.

3 ـ در ادامۀ مستند با شرح وضعیت حاکم بر آن منطقه طرف هستیم. صدای بمباران‌ها را می‌شنویم و تأثیر مخربش را نیز می‌بینیم. در این میان به گذشته هم رجوع می‌شود و زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌ها نیز به نمایش گذاشته می‌شوند. یک نفر از قدیمی‌های آن منطقه که آن‌جا را ترک نکرده و به مقاومت ادامه می‌دهد از تاریخچۀ وحشیگری‌های رژیم صهیونیستی می‌گوید و هنگام توضیحات او از چگونگی انجام این اعمال، مخاطب نیز سنگینی آن فشارهای تلخ را بر روی دوش خویش احساس می‌کند.

4 ـ مستند در ساختن فضا و جغرافیا و اتمسفر حاکم بر آن بسیار خوب عمل می‌کند و محیط را با تمام زوایایش به مخاطب می‌شناساند. «بهشت کوچک ما» دربارۀ جهنمی است که دو عنصر مقاومت و امید آن را بدل به بهشت کرده‌اند.