مستند 52 دقیقه‌ای «هفت سال اینجا» به کارگردانی سید مصطفی سید الحسینی، روایتی از سید رسول موسوی از مجاهدین و مبارزین عراقی  است که در سال 1360 به همراه تعدادی از اعضای خانواده خود به ایران فرار می‌کند. او  بعد از حضور در ایران به عنوان رزمنده و نیروی شناسایی داوطلبانه به جبهه اعزام شده و در عملیات خیبر به اسارت رژیم بعث عراق در می‌آید.

این مستند با شروعی خوب و گیرا همراه است. روایت راوی و تصاویر خوب که فلاش بک اوست حسی مرموز و کنجکاوی برانگیز در ابتدای فیلم در تماشاگر ایجاد کرده و او را راغب به دنبال کردن این ماجرا می کند.

مستند در ادامه با ریتمی خوب، سیر درستی را طی نموده و مرحله به مرحله به شرح زندگی راوی و اتفاقات و حوادثی که او و خانواده اش در عراق و ایران و نیز دوران اسارت با آنها روبرو شده می پردازد.

صحنه های بازسازی در حد مختصر و موجزی بکار رفته تا مرز مستند و فیلم داستانی را مخدوش نکند. در حالی که برخی فیلم های مستند این نکته مهم را گاهی نادیده گرفته و به همین دلیل دچار معلق ماندن بین یک فیلم داستانی و مستند می شوند.

تصاویر آرشیوی نسبتا خوبی در این فیلم از جمله تصاویر مربوط به عراق مورد استفاده قرار گرفته است. با این همه در بخش روایت لیلا می توان از تصاویر آرشیوی بهتری برای القای موضوع استفاده کرد

یکی از نکاتی که به نظر می رسد در این مستند نیازمند اصلاح است، اتفاقا مربوط به تصاویری است که درسکانس های مربوط به روایت لیلا می بینیم. از جمله جایی که لیلا در باره دوران سخت حضورش در عراق سخن می گوید، اما تصاویر حضور او در کنار پل اهواز و رودخانه کارون نشان داده می شود؛ بدون اینکه تا قبلش  اشاره شود که اینجا اهواز است و همین ممکن است باعث تعجب یا سردرگمی بیننده شود.

 همچنین در ادامه وقتی درباره ماجرای فرارشان از عراق و  حرکتشان به سمت  هور صحبت می کند، او را در حال قدم زدن در خیابانی می بینیم که این لوکیشن ارتباطی با صحبت هایش ندارد و از نظر فضاسازی هم حس لازم و مناسب با گفتار ایجاد نمی کند.

در مجموع مستند "هفت سال اینجا" بخشی دیگر از دوران جنگ تحمیلی را این بار از منظر یک شهروند عراقی و خانواده اش برای مخاطب نمایش می دهد و شکی نیست که پرداختن به  تاریخ دفاع مقدس از زوایای مختلف و روایت آن برای نسل فعلی و نسل های آینده نه تنها لازم، بلکه ضروری است.