دیافراگم مستندی است درباره گرام و رادیو اما فیلم به این اکتفا نمیکند و سراغ ورود این دو وسیله می رود و در نخستین نماها «وایر رکوردینگ» را به نمایش میگذارد که همان دستگاه ضبط صدا بر روی سیم فولادی است. سپس به ما نشان داده می شود که نخستین دستگاههای فونوگراف یا همان ضبط صدا را دو پادشاه قاجار ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه به ایران آوردند. حتی جعبههایی به شکل صندوقچه که جعبه موسیقی نامیده می شدند و حتی در وهلهای ناصرالدین شاه درسفر سومش به فرنگ با نماینده شرکت ادیسون روبرو میشود و با دستگاهی آشنا میشود که در سفرنامهاش مینویسد از نمونههایی که در دربار دارند، بهتر است.
به این ترتیب با بازسازی استوانههای فونوگرافهایی که به ایران وارد شدند و در خانواده معیرالممالک، مستند دیاگرافم به ما نشان میدهد که اکنون نوای نی نایب اسدالله، سنتور سرورالملک و مهمتر از همه تار آقا حسینقلی را میتوانیم بشنویم. از جمله گفتو گو با مرتضی خان نیداوود سازنده تصنیف مرغ سحر، بخشی از اپرت میرزاده عشقی با عنوان شهریاران ایران، با نوای قمرالملوک وزیری این مستند سرشار از اطلاعات تاریخی دست اول است. از جمله این که چگونه گرامافون و صفحههای گرام در ایران پا گرفتند و با توجه به خواست مخاطبان کمپانیهای مختلفی گرامافون گوناگونی در ایران به فروش رساندند. یا این که در ابتدا صفحهها ۷۸ دور بودند و اصطلاحاً به آنها صفحه سنگی گفته می شد و بعد ها مواد خام به پلاستیک تغییر یافت و صفحههای ۴۵ دور و ۳۳ دور نیز به بازار آمد که ظرفیت ضبط صدا بر روی آن ها به ۱۵، ۲۰ و حتی ۲۵ دقیقه رسید. اما حضور نوار کاست در واقع حکم تعطیلی دستگاههای گرامافون و کارخانههای صفحه پرکنی را صادر میکند و برخی از این کارخانهها به دلیل مشابهت مواد خام اولیه در ساخت صفحه به تولید ملامین روی می آورند!
حضور سید علی میرعلینقی یکی از پژوهندگان شناخته شدهٔ موسیقی در این مستند فرصت مغتنمی است. او در بخشی از فیلم صفحهای را میگذارد که تاریخش مربوط به پیش از دوران جنگ جهانی دوم است و به اخباری مربوط میشود که به روی کار آمدن هیتلر در آلمان میپردازد. خبر مربوط به مرگ قمر با صدای تقی روحانی در واقع در حکم دیازالو به رادیو و هنرمندان آن است. از جمله این که پی میبریم در یازده سال ابتدایی ایجاد رادیو برنامههای ضبط شده وجود نداشته و تمام موسیقیها به شکل زنده اجرا میشدند. هنچنین مستند دیافراگم به ما میگوید که در سالهای بعد رادیو بیش از سه هزار صفحه گرامافون از پاریس وارد کرد و در سالهای بعد این رقم را به ۲۰۰۰۰ صفجه رساند. یکی از جالبترین صفحههایی که در فیلم بخشی از آن را میشنویم به آواهای زندانیان روسی در اردوگاههای کار اجباری دوران استالین است. اما شاید جذابترین بخشی که فیلم به آنها میپردازد استفاده از صفحه به جای نامه از سوی کسانی است که در خارج از کشور زندگی میکردند و برای والدین و آشنایان صدایشان را ضبط میکردند و احوالپرسی صوتی انجام میدادند.
اگرچه در ظاهر به نظر میرسد که مستند دیافراگم از ظرایف و دقایق تکنیکی و «فرم» بهرهٔ چندانی نمی برد و به مستندی گزارشی تنه می زند اما همان طور که اشاره شد، حجم اطلاعاتی که در این مستند ارائه میشود، بسیار متنوع است و برای مثال، حتی به شرکت بتهوون و کانون پرروش فکری کودکان و نوجوانان نیز میپردازد که در سال ۱۳۵۰ بخش صوتی آن با مدیریت احمدرضا احمدی شروع به کار میکند و از جمله داستانهایی پرمخاطب مانند ماهی سیاه کوچولو در این مجموعه تولید میشود. از این منظر دیافراگم یکی از مستندهای گرانقدر در زمینهٔ موسیقی ایرانی و دستگاههای ضبط صدا و تاریخچهٔ تغییر و تحولات آن است.
شاهپور عظیمی