کودکان مرزها را نمی‌فهمند، مثلاً ابوالفضل هرچند که دستانش مثل باقی بچه‌ها معمولی نیست، اما با همه‌ی غیرت و قوت  8 سالگی‌ش، مرد خانه می شود و به امور گاو و مرغ و باغشان می‌پردازد. یا ستایش که هر روز با مادرش از خانه‌های فقیرتر آن‌سو می‌‌آید و به ابوالفضل و مادرش کمک می‌کند.

این سو ابوالفضل به مدرسه رفته و مداد را با هر سختی که شده ولو اینکه با دو دست به کار می گیرد و انشایی می‌نویسد درباره‌ی ستایشی که آن سو است و شناسنامه ندارد و نمی‌تواند به مدرسه برود.

گروه مهدی زمانپور کیاسری به عنوان کارگردان، سمیه زراعت کار تهیه کننده و حسن سیدی پریشان تصویربردار که قبلاً هم با مستندهای تحسین شده‌ی «آسک»، «مشتی اسماعیل» و «کل فاطمه» جوایز متعددی از جشنواره‌های معتبر ملی و بین المللی خود را به مخاطب جدی فیلم‌های مستند نشان داده بودند، این بار هم توانسته یک محصول چند وجهی تولید کند و ما را با نشان دادن روزمرگی‌های شخصیت‌هایی باورپذیر، با مسئله‌ی بغرنج و حل نشده‌ی بین المللی مواجه کنند.

زمانپور در ابتدای حضور مستند «آب باد خاک نان» در عرصه‌ی بین المللی نیز مورد تقدیر ویژه‌ی هیئت داوران در بخش کودک و نوجوان جشنواره ایدفای هلند در سال ۲۰۲۱ واقع شد و در فهرست منتخب جشنواره جیهلاوای جمهوری چک در همین سال قرار گرفت.

آخرین مستند زمانپور، به خوبی از عنصر کودک برای نشان‌ دادن موضوع خود بهره برده است و از این راه توانسته توجه مخاطب را به خود جلب کند. من فکر می‌کنم که ابوالفضل بهتر از خیلی‌ها که جلوی دوربین قرار می‌گیرد، خود را به ما شناسانده، نه چندان بازی می‌کند که تصنع از رفتارش بیرون بزند و نه آنقدر خجالتی است که از عهده‌ی گفتن داستان بر نیاید. صدای کودکانه‌ی اوست که ما را در مستند جلو می‌برد و حقیقت تلخ را جرعه جرعه در دهان آگاهی‌مان می‌ریزد.

در کنار این، مستندساز راه حلی‌هایی برای استفاده از پتانسیل‌های منطقه‌ی سیستان و بلوچستان، اعم از کشاورزی و گردشگری ارائه می‌دهد و تفاوتی که حاصل از این نوع نگاه است را برجسته می‌کند. با این حال اگر قصد کارگردان اثر نشان دادن تضادی است که باعث و بانی آن یک تقسیم نادرست سیاسی هفتاد و چند ساله است، باید بگویم که مستند «آب باد خاک نان» خوب از عهده‌ی آن بر آمده است.